سرای دیده
" حراج عشق "
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم درتو
بخود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک روتر
من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم
فرودآ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم
صفائی بود و دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آزرو کردم
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان د رگلو کردم